تو این بخش ۷ شاهکار تاریخ معماری جهان رو به شما معرفی می کنیم. هفت اثری که به عجایب هفتگانه جهان معروف هستند. البته باید بگم متاسفانه از ۷ اثر فقط و فقط یکیشون هنوز هم باقی و پابرجاست. شش اثر دیگه در اثر عوامل طبیعی از بین رفتن.

 


مجسمه رودس در ترکیه:

 

کولوسوس مجسمه غول پیکری بود  که در شهر بندری رودس در دریای اژه در محل ترکیه امروزی قرار داشت. مردمان این شهر در زمان های قدیم به تجارت و بازرگانی اشتغال داشتند. اگرچه آنها سعی می کردند خودشان را از درگیری های ملت های مختلف دور نگه دارند و فقط به کسب و کارشان بپردازند، اما با این وجود بارها به  جنگ آلوده شدند.

هلیوس خدای خورشید

تقریباً 2300 سال قبل مردم رودس به مناسبت یک پیروزی جشنی را بر پا کردند. سربازان یونانی به مدت یک سال این جزیره را محاصره کرده بودند؛ اما دفاع شجاعانه رودسی ها، یونانیان را قانع کرد که بختی برای پیروزی ندارند. یونانی ها در هنگام عقب نشینی، انبوهی از تجهیزات و لوازم خود را در منطقه رها کردند و خود پا به فرار نهادند. پس از آن مردم رودوس که تصور می کردند در تمام مدت محاصره هلیوس خدای خورشید از آنها محافظت کرده است، تصمیم گرفتند غنیمت های یونانیان را بفروشند و به افتخار هلیوس، مجسمه او را برپا کنند.

مجسمه برنزی کولوسوس 

هیچکس نمی داند که مجسمه به چه شکل بوده و در کجا قرار داشته است. تنها چیزی که روشن است آن است که این مجسمه از جنس برنز و به ارتفاع 33 متر بوده است.

طراحی مجسمه را مهندس آرشیتکتی بنام چارس انجام داده بود و ساخت آن 12 سال به طول انجامید.

بر فراز بندرگاه

اسکلت مجسمه از جنس آهن بود و پوسته بیرونی مجسمه را با صفحاتی از برنز پوشانیده بودند. مجسمه در روی زمین ساخته شده بود و داخل آن را با سنگ پر کرده بودند به همین دلیل محکم ایستاده بود.

مجسمه کولوسوس در حدود 280 سال قبل از میلاد مسیح به اتمام رسید. مردم قرن ها می پنداشتند که مجسمه کولوسوس مانند تصویر زیر، بر فراز دهانه ورودی بندرگاه رودس قد برافراشته بوده است. اما اکنون می دانیم که چنین چیزی غیرممکن است؛ زیرا دهانه بندر 400 متر عرض داشته است و مجسمه تا این حد غول پیکر نبوده است که بتواند 400 متر فاصله را پوشش دهد. از نوشته ها برمی آید که مجسمه در قلب شهر، رو به طرف دریا و بندرگاه ایستاده بوده است.

سقوط مجسمه

تقریباً 50 سال از تکمیل مجسمه گذشته بود (سال 226 قبل از میلاد مسیح) که در اثر وقوع یک زلزله، مجسمه از زانو شکست و تنه مجسمه سقوط کرد مردم رودس مجسمه را در همان حال افتاده رها کردند؛ زیرا یک پیشگو آنها را از بازسازی مجسمه برحذر داشته بود.

به مدت 900 سال مجسمه بر روی زمین افتاده بود و بازدیدکنندگان برای تماشای ویرانه باقیمانده از مجسمه خدای خورشید به رودس سفر می کردند. 654 سال بعد از میلاد یکی از پادشاهان سوری، رودس را تسخیر کرد و صفحات برنزی مجسمه را به یغما برد. می گویند او برنزها را بر پشت 900 شتر به سوریه حمل کرد. بازرگانان سوری بخشی از برنزها را به فروش رساندند و با بقیه برنزها احتمالاً سکه ضرب شده است.


معبد آرتمیس در ترکیه:

 

کرزوس آخرین پادشاه لیدیه بود. لیدیه ناحیه ای از آسیای صغیر بود که امروزه بخشی از ترکیه است.

کرزوس به خاطر ثروت هنگفتش مشهور بود. او در سال 560 قبل از میلاد مسیح یک پرستشگاه باشکوه در شهر افسوس بنا کرد. شهر افسوس هزاران سال پیش از این تاریخ تاسیس شده بود. بر اساس یک افسانه قدیمی، این شهر را عده ای از زنان جنگجو (مشهور به آمازونی) بنا کرده بودند.

بزرگترین معبد مرمرین

کرزوس تصمیم گرفت معبد را به افتخار الهه ماد که نگهبان حیوانات و زنان جوان بود بسازد. یونانی ها این الهه را آرتمیس و رومی ها دیانا می نامند. معبد را از سنگ های آهکی و مرمری ساختند که از معادن تپه های نزدیک آنجا استخراج شده بود.

زمین این پرستشگاه 130 متر طول و 79 متر عرض داشت. ساختمان اصلی معبد به 120 ستون مرمرین تکیه کرده بود. بلندی هر ستون 20 متر بود. این ستون های بزرگ را توسط قرقره ها بالا کشیده و با میخ هایی فلزی در جای خود نصب کرده بودند. بعد از اینکه سقف ساخته شد، هنرمندان، پرستشگاه را با مجسمه هایی زیبا تزیین کردند. مجسمه ای از آرتمیس نیز در وسط معبد قرار گرفته بود. این پرستشگاه یکی از بزرگ ترین معابد تمدن های یونان و روم باستان بود که حتی از معبد پارتنون هم بزرگ تر بود.

پارتنون معبدی عظیم بود که بین سال های 447 و 432 قبل از میلاد در تپه های آکروپولیس در شهر آتن ساخته شده و به آتنا اهدا شده بود.

هروسترواتوس و الکساندر

دویست سال بعد یعنی در سال 356 قبل از میلاد معبد در یک آتش سوزی به تلی از خاک تبدیل شد. مردی بنام هروستراتوس برای کسب شهرت معبد را آتش زد و اگر چه جان خود را از دست داد اما کاملاً به هدفش رسید!

شگفت آور آنکه اسکندر کبیر در همان روز ویرانی معبد از مادر زاده شد. سال ها بعد که اسکندر معبد ویران شده را دید، دستور داد تا معبد را در همان جا دوباره بسازند.

معبد کاملاً ویران شد

معبدی که اسکندر ساخته بود تا 300 سال پس از میلاد مسیح پا بر جا بود. اما بتدریج شکوه و عظمت شهر افسوس از میان رفت و اهمیت خود را از دست داد. عاقبت برخی اقوام اروپایی (گوتیک ها) معبد را غارت کردند و سیلی ویرانگر معبد را در گل و لای مدفون کرد. تنها چیزی که از معبد باقی مانده است چند قطعه از پی ستون ها و یک ستون بازسازی شده است.


مجسمه زئوس در یونان:

 

تقریباً 3000 سال پیش المپیا مرکز مذهبی در جنوب غربی یونان باستان زئوس پادشاه خدایان را می پرستیدند و در زمان های مشخص به افتخار او جشن هایی برپا می کردند. در این جشن ها مسابقات ورزشی هم انجام می شد. تا آنجا که در تاریخ ثبت شده، نخستین بازی های المپیک حدود 2800 سال قبل برگزار شده است. به مدت 1100 سال بازی ها هر سال انجام می شد آنگاه برگزاری مسابقات به چهار سال یک بار کاهش یافت. از نظر ساکنان دنیای قدیم این بازی ها خیلی مهم بودند؛ چندانکه در زمان برگزاری مسابقات جنگ ها متوقف می شد تا شرکت کنندگان و تماشاگران بتوانند به آسانی خود را به محل مسابقات برسانند.

معبد زئوس

2500 سال قبل، شهروندان المپیا تصمیم گرفتند معبدی برای زئوس بسازند. ساختمان باشکوه این معبد بین سالهای 456 تا 466 قبل از میلاد بنا شد. این بنا با قالب های سنگی بزرگی که ستون های تو پر و بزرگی آنها را احاطه کرده بودند، ساخته شده بود. تا چند سال پس از پایان کار ساختمان معبد، مجسمه مناسبی از زئوس در آن نبود. به همین دلیل مجسمه سازی ماهر از آتن را برای ساختن مجسمه زئوس انتخاب کردند.

ساختمان مجسمه

مجسمه ساز فدیاس بود که قبلاً نیز مجسمه هایی با شکوه از الهه آتنا ساخته بود. فیدیاس و کارگرانش در ابتدا داربستی چوبی را بعنوان اسکلت مجسمه برپا کردند. سپس اسکلت چوبی را با صفحاتی از عاج به عنوان پوست آن پوشانیدند و صفحاتی از طلا را برای لباس های آن استفاده کردند. در پایان کار همه جای مجسمه پوشیده شده بود و آن قالب توخالی به مجسمه ای توپر شبیه شده بود.

جلوس بر تخت

زئوس بر تختی آبنوس نشان با سنگ های قیمتی نشسته بود. بالاترین نقطه مجسمه 13 متر ارتفاع داشت که تقریباً نزدیک به سقف معبد بود. بینندگان چنان می پنداشتند که اگر زئوس بلند شود، سقف را از جای خود تکان خواهد داد. بر روی دیوارها سکوهایی ساخته شده بود تا مردم بتوانند بالا بروند و صورت مجسمه را ببینند. تقریباً 2440 سال پیش کار مجسمه کامل شد و به مدت 800 سال به عنوان یکی از شگفت آورترین بناهای جهان شناخته می شد.

انتقال مجسمه

تقریباً 40 سال پس از تولد حضرت مسیح، یکی از امپراطوران رومی به نام کالیگولا تصمیم گرفت مجسمه زئوس را به روم ببرد. گروهی از کارگران رومی برای این کار مأمور شدند؛ اما بر اساس یک افسانه، زئوس قهقه ای بلند سر داد و کارگران از ترس پا به فرار گذاشتند.

با گسترش دین مسیح در سال 391 بعد از میلاد، رومیان بازی های المپیک را تحریم کردند و معبد یونانی را تعطیل نمودند. سال ها بعد مجسمه زئوس را با کشتی به قسطنطنیه بردند. در سال 462 میلادی قصری که مجسمه در آن بود با آتش ویران شد و چیزی از آن باقی نماند. تقریباً 1400 سال قبل زلزله هایی تمام سرزمین المپیا را لرزانید و ویران کرد. همچنین سیل و ریزش زمین باعث نابودی کامل معبد و ورزشگاه شد. چندانکه عاقبت همه بنا در گل و لای فرو رفت. البته گل و لای باعث شد که قسمت هایی از شهر المپیا از گزند حوادث در امان بماند و پس از چند صد سال دوباره مورد کاوس قرار گیرد. در سال های اخیر باستان شناسان برخی از اماکن شهر را پاکسازی کرده اند. اکنون بازدیدکنندگان می توانند در اطراف ویرانه های معبد قدم بزنند و جایگاهی را که زمانی مجسمه باشکوه زئوس قرار داشت، ببینند. البته مجسمه زئوس برای همیشه نابوده شده است و چیزی از آن در دست نیست.


باغ های معلق بابل در عراق:

 

باغ های معلق یکی از بناهای برجسته و معروف شهر قدیمی بابل است. باستان شناسان ویرانه هایی را یافته اند که ممکن است آثار این باغ ها باشد ولی مطمئن نیستند.

برای یک شاهزاده ایرانی (بخت النصر و سمیرامیس)

نویسندگان روم و یونان قدیم چنین نوشته اند که، 600 سال پیش از میلاد مسیح، به فرمان بخت النصر دوم، پادشاه بابل، این باغ ها را ساخته اند. شهر بابل زمانی در کناره رود فرات قرار داشت.

امروزه محل این شهر در جنوب بغداد، پایتخت کشور عراق است. بر اساس یک داستان مشهور، پادشاه این باغ ها را برای همسر جوان و اندوهگینش ساخته است ظاهراً آمیتیس (سمیرامیس) ایرانی بوده و پادشاه تصمیم داشته با این باغ ها، خاطره کوه های سرسبز زادگاهش، ایران را در خاطر او زنده کند تا شاهزاده ایرانی دوباره شادمان شود.

آبیاری

باغ های معلق احتمالاً نزدیک رودخانه و مشرف به دیوارهای شهر بابل ساخته شده بودند. باغ ها از بالکن هایی درست شده بودند که بلندترین آنها 40 متر بالاتر از سطح زمین قرار داشت. بخت النصر فرمان داده بود تا هر گیاهی را که به ذهن می رسد، در این باغ ها بکارند. این گیاهان و درختان را با گاری و کشتی از سرتاسر امپراطوری گرد آورده بودند.

احتمالاً درختان انجیر، بادام، انار، و بوته های گل سرخ، نیلوفر آبی و بسیاری گل های خوشبوی دیگر از جمله گیاهان موجود در باغ ها بوده اند. بی شک احداث چنین باغی به آبیاری فراوان و مناسب نیاز داشته است. از همین رو از آب رودخانه فرات استفاده می کرده اند. آب این رودخانه با زنجیره ای از سطل هایی که به طناب بسته شده بودند، توسط بردگان به بالای برج ها کشیده می شد. سپس در سراسر باغ ها جریان می یافت. طراحی باغ ها به نحوی بود که آب ها از بالاترین نقطه بصورت آبشارها و نهرها در سراسر باغ جاری می شد و در طول مسیر، خاک و گیاهان باغ را آبیاری می کرد.

ما فقط می دانیم که این باغ ها وجود داشته اند، زیرا بعضی از مردم آنها را دیده اند و نوشته هایشان بدست ما رسیده است.


اهرام مصر (هرم خوفو):

 

هرم غول پیکر مصر از قدیمی‌ترین عجایب هفتگانه دنیای قدیم است. البته این تنها بنایی است که در میان عجایب هفتگانه تا به امروز باقی مانده است.

زمانی که این هرم ساخته شد، بلندترین ساختمان دنیا بود و احتمالا این رتبه را به مدت 4000 سال حفظ کرد.

مقبره سلطنتی

پادشاهان مصر باستان را فراعنه یا فرعون می‌نامیدند. یکی از این پادشاهان خوفو بود. در حدود 2580 سال قبل از میلاد مسیح این هرم بزرگ را به عنوان محل دفن یا مقبره خوفو ساختند. خوفو همان فرعونی است که یونانی‌ها او را خئوپس می‌نامیدند. پس از مدتی دو هرم دیگر در منطقه جیزه برای پسر و نوه خوفو ساخته شد. البته چند هرم کوچکتر نیز برای ملکه‌های فراعنه برپا شد. هرم خوفو بزرگترین هرم است و در این تصویر از همه دورتر دیده می‌شود. هرم وسطی متعلق به پسر خوفو است و چون روی زمینی بلندتر قرار دارد، از همه بزرگ‌تر به نظر می‌رسد.

ساختمان هرم

هرم‌ها در گورستانی قدیمی در جیزه واقع شده‌اند. شهر قاهره پاییخت امروزی مصر، در یک ساحل رودخانه نیل و اهرام در ساحل دیگر رودخانه قرار دارند. گروهی از باستان شناسان عقیده دارند که 000/100 کارگر به ‌مدت 20 سال کار کرده‌اند، تا هرم بزرگ ساخته شده است. در ساختمان هرم بیش از 2میلیون قطعه سنگ به کار رفته است. که هر قطعه 5/2تن یا بیشتر وزن دارد. کارگران قطعه سنگ‌ها را به کمک غلتک‌ها، اهرم و برخی ابزارهای ابتدایی از سربالایی‌ها به بالای هرم کشانیده‌‌اند. سپس قطعه سنگ‌ها را بدون استفاده از هر ملاتی (مثلا گچ یا سیمان) در کنار یکدیگر قرار داده‌اند.

سنگ‌های آهکی تراشیده شده

هنگامی که ساختمان اولیه هرم پایان یافت، شبیه به مجموعه‌ای از پله‌ها بود. این پله‌ها را با سنگ‌های آهکی تراشیده شده پر کردند. سنگ‌های آهکی را قبلا صاف و صیقلی کرده بودند چنان که بعد از قرار گرفتن آنها کنار یکدیگر حتی یک لبه چاقوی تیز شده نیز نمی‌توانست در بین سنگ‌ها فرو رود. دقتی که مهندسین اهرام در جفت کردن سنگ‌ها کنار یکدیگر داشته‌اند، واقعا شگفت‌آور است.

در پایان کار، ارتفاع هرم بزرگ به 147 متر رسید؛ گر چه قسمت فوقانی هرم اکنون از بین رفته و ارتفاع آن کمتر شده است. به علاوه فقط بخش‌هایی از بالای هرم پسر خوفو همچنان سنگ‌های صیقلی خود را حفظ کرده است.

فرعون به خاک سپرده می‌شود

مصریان قدیم می‌پنداشتند که وقتی کسی می‌میرد، باید از بدن او نگهداری کرد تا روحش بتواند به زندگی پس از مرگ ادامه دهد. از همین رو اندام‌های داخلی مردگان مانند قلب، کلیه، کبد، روده، مغز و ... را از بدن خارج می‌کردند و آن را با روشی مخصوص به نمک آغشته می‌ساختند. سپس بدن را با پارچه‌‌های کتانی نوارپیچ می‌کردند. به این ترتیب بدن مرده مومیانی می‌شد. عاقبت جسد مومیایی شده را همراه لباس، غذا، جواهرات و دیگر لوازمی که فکر می‌کردند برای زندگی پس از مرگ لازم است، دفن می‌کردند. بدن مومیایی شده خوفو در صندقچه‌ای در اعماق هرم برای همیشه به خاک سپرده شده بود.

خوفو مقبره‌ای با عظمت را برای خود تدارک دیده بود، تا همیشه در یادها باقی بماند؛ اما تنها تصویری که اکنون از او باقی مانده که مجسمه ساییده شده شیری رنگ از جنس عاج است.

مجسمه‌ای از فرعونی بنام منقرع

او نوه خوفو بود و فرعون سوم نامیده می‌شد. دو الهه در دو سوی فرعون قرار دارند.

تصویر فرعونی بنام خفرع که پسر خوفو بود. در این مجسمه او در پناه بتی بنام هوراس قرار دارد. هوراس یکی از خدایان اساطیری مصر است که مجسمه آن را به‌ صورت باز یا شاهین می‌ساختند و او را خدای خورشید می‌پنداشتند.

آنچه امروزه از هرم باقی مانده.

صدها سال پیش سنگ‌های براق اهرام را برای ساخت و ساز در قاهره مصرفکردند.

نقشه اهرام

1- مقبره خوفو

2- هرم پسر خوفو مشهور به کفرع

3- هرم نوه خوفو مشهور به منقرع

4- پرستشگاه هرم؛ جایی که احتمالا جسد فرعون در آن مومیایی شده است.

5- یک راهروی طولانی

6- معبدی که در آن زائران برای فرعون قربانی می‌کردند و یا نذرهایشان را به روح فرعون هدیه می‌نمودند.

7- هرم‌هایی که به ملکه‌های فراعنه اختصاص دارد.

8- آرامگاه سایر درباریان و بستگان فرعون.

درون و زیر هرم بزرگ، راهروهایی تعبیه شده است که به آرامگاه مردگان راه دارد. یکی از این گذرگاه‌ها به تابوت فرعون منتهی می‌شود.

آرامگاه از سنگ سیاه گرانیتی یا تابوت سنگی خوفو،  که شاید تابوت چوبی محتوی بدن فرعون داخل آن بوده است.

این قایق چوبی کوچک در گودالی نزدیک هرم بزرگ پیدا شده است. اکنون این قایق را پس از بازسازی در موزه به تماشای عموم قرار داده‌اند. احتمالا این قایق را همزمان دفن کرده‌اند تا بدن فرعون بتواند از رود نیل بگذرد. شاید هم یک کشتی آسمانی بوده است و روح فرعون را به بهشت رسانیده است!

هرم از لایه‌هایی سنگی ساخته شده است. هر لایه‌ اندکی کوچکتر از لایه قبلی است. این قطعات سطح وسیعی را به وجود آوردند که به این ترتیب بالاتر از سطح زمین قرار گرفته است. قطعه سنگ‌ها را از روی یک سطح شیبدار به بالای هرم کشیده‌اند و پس از اتمام هر لایه، سطح شبیدار را مرتفع‌تر کرده‌اند.


آرامگاهی در هالیکاراناسوس در ترکیه:

 

موزولوس یکی از فرمانداران امپراتوری ایران بود. او در سال های 377 تا 353 قبل از میلاد برکاریا که جزئی از قلمرو ایران بود، حکمرانی می کرد. پایتخت کاریا شهری به نامهالیکارناسوس بود که امروزه یک شهر توریستی در ترکیه به نام بودروم است.

موزولوس پس از پدرش به عنوان فرمانروا به حکومت رسید. اما پس از مدتی اعلام استقلال کرد و از حکومت ایران سرپیچی نمود.

آرامگاه اصلی

موزولوس با آرتیمس ازدواج کرد. به تدریج بر قدرت این فرمانروا افزوده می شد؛ تا آنکه تصمیم گرفت برای خود و ملکه اش مقبره ای بسازد. البته این یک آرامگاه معمولی نبود. موزولوس اثری باشکوه را می خواست تا بدین طریق قدرت و شوکت او را حتی بعد از مرگ به رخ آیندگان بکشد. قبل از اتمام مقبره موزولوس از دنیا رفت. بعد از او بیوه اش ساخت مقبره را سرپرستی کرد. حدود 2350 سال قبل کار ساختمان مقبره تکمیل شد. به یادبود شاه، مقبره را موزولوم نام نهادند. از همین رو هنوز هم مقبره های بزرگ و باشکوه را موزولوم می نامند.

شیرهای نگهبان مقبره

جنازه زوج سلطنتی را در یک جعبه طلایی در قاعده اصلی ساختمان دفن کردند. برای نگهبانی از مقبره یک ردیف مجسمه شیر ساخته شد. در بالای سنگ های محکم مقبره، ساختمانی شبیه به معابد یونانی ها برپا شده بود. این معبد با مجسمه و ستون های پرشکوه زینت گرفته بود. بالاترین بخش ساختمان، سبک هرم پله پله بود.

تاج ساختمان 43 متر بالاتر از سطح زمین بود و روی آن مجسمه ای از اسب هایی که یک کالسکه را می کشیدند قرار داشت. احتمالاً در این کالسکه مجسمه هایی از شاه و ملکه اش قرار داشته است.

زلزله ویرانگر

پس از 1800 سال، زلزله ای وحشتناک، ساختمان موزولوم را با خاک یکسان کرد. تقریباً 500 سال قبل، شوالیه های سن جان سنگ های موزولوم را برای ساختن قلعه ای در همان نزدیکی به کار بردند. حتی بعضی از دیوارهای قلعه با سنگ های سبز رنگی که موزولوم را زینت داده بود، ساخته بودند. سال ها بعد شوالیه ها محل دفن پادشاه موزولوس و ملکه آرتمیسیا را کشف کردند. اما شبانگاه که آرامگاه را بدون نگهبان رها کرده بودند، دزدان حمله کردند و طلاها و سایر چیزهای قیمتی مقبره را غارت نمودند.

مجسمه ها کشف می شوند

پس از 300 سال دیرینه شناسان به حفاری محل پرداختند. آنها پس از کندو کاو توانستند، برخی از مجسمه ها و صنایع دستی را که از تاراج حوادث در امان مانده بود، کشف کنند. در این میان مجسمه هایی غول پیکر یافت شد که باستان شناسان معتقدند به شاه و ملکه اش تعلق دارد. در سال 1857 این یافته ها به موزه ای در لندن منتقل شد و همچنان در معرض تماشای عموم قرار دارند. پس از آن نیز حفاری های دیگری در محل انجام گرفت، به نحوی که امروزه فقط چند قطعه ستون سنگی در محل باقی مانده است. جهانگردانی که به شهر بوردوم ترکیه می روند از محل بازدید می کنند.


فانوس الکساندریا در یونان:

 

فانوس الکساندریا فانوس الکساندریا یکی از بزرگترین شاهکارهای روزگار باستان می باشد . ارتفاع این بنا حداقل به اندازه یک ساختمان 40 طبقه امروزی بود و برای 16 قرن پا بر جا بود . بر خلاف 6 عجایب دیگر، فانوس الکساندریا استفاده های عملی بسیاری داشت . این بنا به کشتیهای دریا نوردی کمک می کرد که اسکله ها را براحتی پیدا کنند و با ایمنی کامل داخل آن شوند . چرا که تنگه های خطرناک دقیقا در خارج از بندرها قرار داشتند . ارتش نیز از این فانوس برای پیدا کردن کشتیهای دشمنان استفاده می کرد . این بنا ظاهرا ساختار جامدی داشته است و برای 1600 سال باقی بوده است اما با وجود این بر اثر طوفانهای دریایی زمستان و زلزله های بسیار از بین رفته است . فانوس الکساندریا دو نوع برج دیده بانی داشت که در نوک آن قرار داشتند . این فانوس سه عنصر ساختمانی داشت ، پایه مستطیل شکل ، قطعه میانی هشت وجهی ، و قسمت بالای آن که استوانه ای شکل است و برجهای دیده بانی در آنجا قرار دارند.تقریبا ارتفاع این سه قسمت به 110 تا 180 متر می رسید . بجز اهرام مصر فانوس الکساندریا بلندترین ساختمان جهان بود البته این تا زمانیکه برج ایفل در 1889 ساخته شد.