یاخدا 

مرا ماهی است در سینه که خورشیدی سر کویش

شودشیدایی و مدهوش قوس طاق ابرویش .

هلال و شمس و مهر و ماه و شام و صبحدم با هم

کند جلوه گری از آن نمای ذاتی رویش... .

.

شبی کز ابتدا با شوق دیدارش پریشانم

نسیم اشتیاقش آمد از شامات گیسویش

بیان جلوه حق بوده ذات مرتضی حتما 

مدار روز و شب می گردد از چشمان جادویش

خدا می خواهد او را در مقام قرب ذات خود 

که بخشیده است بر او خلقت موزون دل جویش

که باشد این صنم با اینهمه لطف و صفات حق

فقط حیدر بود آنکه خدا گردد ثناگویش

در این دار پر از نیرنگ جز حبل المتین او

کسی راهی نخواهد برد از  کار و تکاپویش


برگرفته شده از http://sheydaayi.blog.ir/